در زمانهای بسیار قدیم، زن و مردی پینهدوز، یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند
مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند
به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز
زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود
آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است،
گفت چهکار کنم، ناچار با لب برداشت
؛
شیرین بود، ادامه دادند!